کانال سایت شرطبندی بت فیدو betfido
یه دخترشیطون ودیوونه به اسم رهاشایان…یه پسرشیطون به اسم رادوین
رستگار…هم کلاسی هایی که سایه هم دیگه روباتیرمیزنن…رهابه شدت ازرادوین
متنفره واین تنفرباعث میشه که واسه اذیت کردنش نقشه های مختلفی بکشه…البته
این وسط رادوینم ساکت نمی شینه و هرکاری می کنه تاحرص رهارودربیاره…این
نقشه کشیدناواذیت کردناوحرص دادناباعث میشه که اتفاقای خنده داری بیفته.
همه چیز خوبه وزندگی به خوبی می گذره اما به دلیل یه سری ازمشکلات،رها
مجبورمیشه ازخانواده اش جدابشه وتویه خونه دیگه زندگی کنه…اماباورودش به
خونه جدید…
-پاشو رها… بلند شو ببینم…چقدر می خوابی دختر؟!پاشو!!…دیرشده!
این دیگه کیه کله ی صبحی؟؟؟… انگار فکرم و بلند گفتم چون یارو بایه صدای
مسخره ودرحالیکه ادای دخترای لوس و درمیاورد گفت: ارغوان هستم…از آشناییتون
خوش بختم وشما؟؟!!(وبعدش دوباره صداش جدی شدو عصبی گفت:) پاشو ببینم…تومن و
نمشناسی؟!!!!!!جلسه معارفه راه انداخته واسه من…پاشو…دیرشده!
دهه…یه امروز و میخواستیم کلاسارو بپیچونیم و نریما…این خانوم اومده مارو باخودش ببره…چشمام و بازکردم و روی تخت نشستم کلافه گفتم:
-اه…اری…من حوصله دانشگاه ندارم!بیخیال شو.
– یعنی چی حوصله دانشگاه نداری؟!
– یعنی اینکه حسش نیست!بیخیال شو دیگه ارغوان.
– امروز باحسینی کلاس داریما!
– خب داشته باشیم.
– خب داشته باشیم؟!تومی فهمی داری چی میگی؟دلت میخواد سرمون و ببره بذاره رو سینمون؟
درحالیکه داشتم دوباره خودم و می کردم زیر پتو گفتم:اون هیچ کاری ازدستش برنمیاد.
وچشمام و بستم.
– رها!!!اذیت نکن دیگه.پاشو!
– بیخیال شو!دیشب دیر خوابیدم،خوابم میاد.الانم سرم درد میکنه!
– چه غلطی می کردی که دیر خوابیدی؟!
همون طور که چشمام بسته بود و داشتم سعی می کردم بخوابم،باشیطنت گفتم:داشتم
باآقامون اس بازی می کردم،نفهمیدم زمان چجوری گذشت!عشقه دیگه!
ارغوان خندید وبه سمتم اومد.پتو رو از روی سرم کنار کشیدوگفت:پاشو ببینم!خرخودتی…خدا پسِ کله هیچکی نمیزنه که بیاد بشه آقای تو!
چشمام و بازکردم و باشیطنت گفتم:خیلی دلشم بخواد!دختر به این ماهی!مثه پنجه آفتاب می مونم.
ارغوان باخنده گفت:توازخودت تعریف نکنی،کی تعریف کنه؟!
خندیدم وگفتم:عزیزم من چه از خودم تعریف کنم،چه نکنم،تعریفی هستم!
– اوهو!اعتماد به سقفتون تو طحالم خانوم!
بعداز گفتن این حرف،درحالیکه داشت پتو رو جمع می کرد،گفت:پاشو ببینم!مرده
شوره ریختت و ببرن!میدونی ساعت چنده؟!۷:۴۵!پاشو!پاشو بریم که امروز دخلمون
اومده!
دهن بازکردم تا چیزی بگم که باچشم غره عصبی ارغوان روبرو شدم.واسه
همینم،سریع ازروی تخت بلند شدم و بعداز شستن دست و صورتم در عرض ایکی ثانیه
حاضروآماده بودم!!
یه مانتوی قهوه ای پوشیدم بایه شلوار جین قهوه ای سوخته.مقنعه کرم رنگمم
سرکردم و یه رژ خیلی ملایم زدم.ایناسرجمع ۵ دقیقه ام طول نکشید. روبه
ارغوان گفتم:بریم؟؟!!
ارغوان سری تکون دادوگفت:بریم که دیر شد!
باهم ازاتاق خارج شدیم.خونه ماجوری بودکه برای بیرون رفت ازخونه باید ازهال
می گذشتی واینجوری هرکسی توی هال یاآشپزخونه بود،مارو می دید.
مامان و باباو اشکان درحال صبحونه خوردن بودن.مامان تامن و ارغوان و از پشت
اپن دید،بایه لبخندمهربون روی لبش روبه ارغوان گفت:بالاخره تونستی بیدارش
کنی عزیزم؟!بیاین یه چیزی بخورین بعدبرید!
ارغوان لبخندی زدوگفت:نه دیگه خاله مریم!دیرمون شده.
اشکان درحالی که داشت چاییش و سر می کشید،روبه من گفت:رها،امروز عصر بیام دنبالت یا باارغوان میای؟!
نگاهی بهش انداختم وگفت:بااری میام…
مامان چشم غره توپی بهم رفت وگفت:اری چیه دختر؟!ارغوان اسم به این قشنگی داره،اون وخ توبهش میگی اری؟!
روبه مامان گفتم:مامان بیخی! کله صبحی دوباره غلط تلفظی نگیر!خانوم بودن باشه برای بعد!خداحافظ.
وبعداز گفتن این حرف،خیلی سریع ازدرخونه خارج شدم و به حیاط رفتم تامامان مهلت جیغ و داد کردن پیدا نکنه!
ارغوانم خداحافظی کردو باهم ازخونه خارج شدیم.
ادامه مطلب ...
داروهای نایاب امروز شنبه 23 خرداد 1394
واین موضوع باعث شده است که رنج بیماری برای افراد سخت تر شود ودر این
بین کودکان سخت تر می توانند این شرایط را تحمل کنند برای مثال مادری که
کودکش مشکل صرع دارد برای خبر آنلاین نوشته:
قرص کلوزام(نام تجاری داروی کلوبازام-داروسازی حکیم)برای کودکان صرعی نایاب شده است.خواهشمندم این مسئله را پیگیری نمایید.
واما
محمدیان یکی از کارشناسان معاونت دارو وغذا در این باره گفت:این دارو از
جمله داروهایی است که متقاضی زیادی ندارد اما با این حال افرادی که داروی
خاصی را نیاز دارند ولی آن را پیدا نمی کنند می توانند اسم دارویشان را به
شماره201490پیامک بزنند تا از این طریق بتوانیم نام داروخانه ای را که آن
دارو را دارد به فرد متقاضی معرفی کنیم.
بنابر این تمام کسانی که با کمبود دارو مواجه هستند می توانند از این به بعد با این سامانه نماس بگیرند.
45236
سرطان سینه، رشد بدخیم سلول های سرطانی در بافت پستان است. در بیماری سرطان، سلول ها به صورت کنترل نشده ای رشد می کنند. سرطان سینه یکی از سرطان های شایع در بین زنان می باشد، اما این سرطان در بین مردان نیز دیده می شود.
انواع سرطان سینه
1- سرطان مجرایی: 85 تا 90 درصد افراد مبتلا به سرطان سینه، دچار این نوع سرطان هستند. در این نوع، فقط در داخل مجرای سینه، سلول های سرطانی رشد می کنند. اگر توده کوچکی را در سینه احساس کردید و یا از نوک سینه ترشحاتی خارج شد، فورا به پزشک مراجعه کنید.
2- سرطان لوبولی : 8 درصد افراد مبتلا به سرطان سینه، دچار این نوع هستند. شیر مادر درون این لوبول ها جمع می شود. گاهی اوقات این لوبول ها پر می شوند، اما سرطان سینه نمی باشد. وجود توده سفت، تورم، تغییر ظاهر سینه و نوک سینه برگشته همه جزو علائم این سرطان می باشد. از طریق بیوپسی سینه (نمونه برداری از بافت سینه) می توان این سرطان را تشخیص داد.
3- سرطان التهابی سینه: این نوع سرطان در پوست رخ می دهد و موجب قرمزی و ورم سینه می شود و ظاهر سینه را ملتهب می کند. اگر علائم زیر را داشتید، فورا به پزشک مراجعه کنید: اندازه سینه به طور ناگهانی بزرگ شود، پوست سینه شبیه پوست پرتقال بود، پوست سینه دائما در حال خارش بود، سینه گرم و سفت شده باشد، درد سینه داشته باشید، نوک سینه تو رفته باشد و ورم گره لنفاوی زیر بغل وجود داشته باشد.
4- بیماری پاژه نوک سینه: در این بیماری که معمولا در یک سینه وجود دارد، نوک سینه خارش دار و فلسمانند و قرمزرنگ می شود و به راحتی با جوش اشتباه گرفته می شود. بثورات قرمزی که در نوک سینه وجود دارند ممکن است به سمت پوست قهوه ای اطراف نوک سینه گسترش یابد و یا ممکن است موجب یک زخم باز در نوک سینه شود و یا علائمی شبیه اگزما در نوک سینه داشته باشد.
علائم سرطان سینه
- وجود برآمدگی و یا ضخیم شدن سینه و یا زیر بغل
- تغییر اندازه و یا شکل سینه در فرد بالغ
- از نوک سینه، مایعی بریزد که شیر نیست
- تغییر اندازه و شکل نوک سینه
- تغییر رنگ و یا بافت نوک سینه و یا هاله اطراف نوک پستان
- پوست سینه دارای فرورفتگی، چروکیدگی و یا جوش باشد.
ادامه مطلب ...