ای قطره های باران با جوی ها بگویید
کان رهرو غم آلود زین رهگذر کجا رفت
ای جویهای آرام از رودها بپرسید
زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت
ای رودهای سرکش که آشفته و سبک پوی
آغوش میگشایید دریای بیکران را
آنجا که بینهایت در بیکران غنوده است
از موجها بجویید آن راز جاودان را
ای قطرههای باران ای جویبار آرام
ای رودهای سرکش وی بحر بیکرانه
سرگشته و ملولم در دشت خاطر خویش
آیا شما ندارید زآن بینشان نشانه...؟
علیرضا قربانی
طهمورث پورناظری
شاعر: پرتو کرمانشاهی