پربازدید
پربازدید

پربازدید

درخت سرو در تخت جمشید نماد چیست؟ جواب گزینه 1-زیبایی 2-سرسبزی 3-قدرت

بررسی نماد گرایی در بنای تخت جمشید

 

فهرست :

1-   پیش گفتار

2-   مقدمه

3-   تاریخچه پیدایش حکومت هخامنشیان

4-   وجه تسمیه

5-   موقعیت مکانی بنای تخت جمشید

6-   جایگاه بنا در زمان هخامنشیان

7-   اسامی بخش های مجموعه

8-   معماری بنای تخت جمشید

9-   معرفی بخش های مجموعه

10-  بررسی سمبل های ایران در زمان هخامنشیان

11-  تعریف اسطوره

12-  بررسی اسطوره ها ی ایران در زمان هخامنشیان  

13-  بررسی نمادگرایی و مفهوم نقوش برجسته در بنای تخت جمشید

14-   برخی از ویژگی های بنا ی مجموعه

15-   نتیجه گیری

1-تاریخچه پیدایش حکومت هخامنشیان : ایرانیان شاخه ای از اقوام هندواروپایی بودند که به ایران کوچ کردند.مقارن سال  560 قبل از میلاد، دو دولت نیرومند آریایی ماد و پارس با هم متحد شدند و بدین ترتیب اولین امپراطوری بزرگ جهان بدست ایرانیان تشکیل شد.این وقتی بود که کوروش کبیر که شهریار یکی از قبایل پارس بود نخستین شاه هخامنشی ( پدربزرگش) را که بر مادها پادشاهی می داشت از تخت به زیر افکند. بدست این مردان خارق العاده یعنی کورش و داریوش اول، سراسر آسیا تسخیر شد. و نخستین امپراطوری بزرگ جهان 230 سال دوام یافت. از نیل تا جیحون و از دریای اژه تا رود کنگ عصر نوینی آغاز شده و ثبات بی سابقه ای ایجاد گردیده و حکومت مقتدر بر پا شد و شبکه ارتباطی کارآمدی تجارت را تشویق می کرد و ثروت هنگفتی پدید آمده بود.وقتی قدرت و ثروت امپراطوری هخامنشی به سرعت فزونی یافت داریوش کار ایجاد یک شهر آیینی را در تخت جمشید آغاز کرد. تأسیس چنین مرکز بزرگ قدرت زمینی که به صورت شهر مینوی اساطیری ساخته شده بود می توانست توافق با خدایان را تأمین کند جای موثری برای دعا و نیایش فراهم آورد و امنیت و رفاه را به همه اقوام این امپراطوری پهناورهدیه کرد. شاید با پیروی از نقشه‌های کورش، داریوش در حوالی سالهای(518-516 ) قبل از میلاد ساخت بنای تخت جمشید را آغاز کرد.

  4-  وجه تسمیه :      تخت جمشید که نام اصلی آن پارسه بوده هم ارگ بوده و هم شهر بوده . پس از افول هخامنشیان و فراموش شدن خاطره آن ها ایرانیان جمشید را که نمونه اعلای سازندگی و شکوه شاهی می دانستند و تختش را نمایندگان او بر می داشتند و از جایی به جای دیگر می بردند واین موضوع  برای شاهان هخامنشی عینا صدق می کرده این ناحیه را تخت جمشید نامیده اند .

5-   موقعیت مکانی تخت جمشید:

این مجموعه ساختمانی در شهر مرودشت 45 کیلومتری شهر شیرازواقع است  نام اصلی آن پارسه بوده هم ارگ بوده  بر کوهی به نام کوه رحمت تکیه داده. در دامنه ی کوه رحمت و مشرف به دشت پهناور و حاصلخیزی است که اطراف آن کوهها حلقه دار قرار گرفتند.

6- جایگاه بنا در زمان هخامنشیان : این مکان مهم ترین و بزرگترین مرکز جشن های امپراطوری  و بر گذاری مراسم و آئین اول فروردین بوده و فرستادگان ساتراپی ها یا  نمایندگان ایالات مختلف گرد هم می آمدند . آن ها هدایا و پیش کش هایی از انواع زیور آلات ارزشمند جام هایی از سنگ لاجورد یا طلا و حیوانات گوناگون از یونانی ها و مصری ها و بابلی ها و هندی ها همه حضور داشتند

7- اسامی بخش های مجموعه:

1-   پلکان بزرگ

2-   دروازه ملل(خشایار شاه)

3-   راه میهمانان(مدعوین)

4-   پلکان شمالی کاخ آپادانا( نمایندگان کشورها)

5-   کاخ آپادانا

6-   پلکان شرقی آپادانا

7-   کاخ سه دروازه

8-   کاخ اختصاصی داریوش

9-   کاخ خشایارشاه

10-تالار صدستون و سومین قسمت کاخ خزانه شاهی

10-                        تالار 99 ستونی قسمت مرکزی خزانه

12-انبارهای خزانه شاهی

13-نمای جنوبی سکو به طرف دشت

14-مدخل اصلی جنوبی

15-گنج خانه

10- بررسی سمبل ها در زمان هخامنشیان :

انواع نماد ها و سمبل ها :

1)   نقوش سماوی  :    خورشید   - ماه -       ستاره

2)   نقوش حیوانی : گاو ، اسب ، شیر ، فیل ، مار ، گراز  ، بزکوهی ، گوزن ، قوچ ، ماهی

3)   نقوش گیاهی : درخت زندگی ، درخت سرو ، درخت خرما ، گل نیلوفر ، گیاه هومه ( هوم )

4)   نقوش پرنده : شاهین ، عقاب ، طاووس

5)   نقوش طبیعی : آب ، آتش

6)   نقوش هندی : چرخ ، حلقه ، سواستیکاس

خورشید : سخورشید روشنایی و گرما می بخشد، نشانه حیات و سرچشمه نیروی ( انرژی) انسان و کیهان است. ایرانیان خورشید را مظهر گرما،نور،خشکی، تابستان می دانستند.

در باستان پدر بشر نامیده می شود، مظهر مجسم نیروهای آسمان و زمین.

خورشید از بطن زمین یا ازژرفای دریا سر برمی کشد و درجهان غیر ناپدید می شود.

در کیش های بیشمار خورشید پرستی ، لحظات اسرارآمیز و ناپیدای ناگهانی اش، مواقع سجده و عبادت خورشید است.

در بعضی روایات دیگر می گویند خورشی شب هنگام به سرزمین مردگان فرود می آید.

مردم آن زمان خورشید را چون پدر هر جانداری می پرستیدند.

شیرها و جانداران شاخدار منصوب به خدای خورشید شده اند. بز کوهی و گل چند پری که در میان شاخ هایش ترسیم می شد نماد خورشید بودند.در هر روز خورشید رمز زندگی انسان طلوع به اوج  رسیدن و غرورش با مراحل مختلف زندگی انسان، تولد، رشد، افول، مرگ،برابری یافته است.

در مرکز کیهان تصور شده و نشانه عقل عالم است. مظهر عمر جاویدان، شکوه و جلال و سلطنت، تاج پادشاهان دارای شعاع یا کنگره نور یا بال بوده است.

ماه: ماه، مه، قمرهم چون خورشید در اساطیر کهن ایران نقش مهمی دارد. زیرا در شب تار در برابر دیو ظلمت، ماه یگانه مشعل ایزدی است که پرده ی ظلمت را دریده و عفریت سیاهی رسوا ساخته است.

در آئین زرتشتی ماه پاسدارستوران است. حامل نژاد آنها، اوستا به ماه اختصاص داشته دورازهم هر ماه شمسی «ماه روز» ماه نیایش سه بار در ماه اجرا می شود. ماه حافظ نطفه ی ستوران و جانوران است آنچه از نطفه گاو و نخستین پاس و توانا بود به ماه انتقال یافت.

در بسیاری از نقاط ایران خورشید و ماه ، زن و مرد دلداده یکدیگرند.

لکه‌های چهره ماه اثر دست خورشید است به اعتقاد قدما نور ماه جامه کتان را سوراخ می کند و دیوان را آشفته تر می سازد.

در ادبیات فارسی ماه مظهر زیبایی،روشنی، عمود بلندی است.

زیبایی زنان به ماه تشبیه شده است.

خدای ماه در بین النهرین ، سین نام داشت.

نقش گاو : در اوستا علاوه بر معنی معمول آن به صورت اسم جنس بر همه چهارپایان مفید اطلاق می شود مانند گاو ماهی ، گاو میش ، گاو گوزن و گاو گراز . در ایران نیز میان چهارپایان دیگر مفید تر از همه تلقی می شود . گاو نر یا ورزا عمل زراعت و شخم زدن را بر عهده داشته وس اساس تغذیه در زندگی کشاورزان بوده .گاو زمین : در افسانه های آریایی گاو مقدس و نماینده قدرت و نیروست.قدما معتقدند زمین روی شاخ گاو قرار دارد و گاو بر پشت ماهی بزرگ سوار بر دنیا ها شناور است . هر گاه که او خسته می شد زمین را از  روی یک شاخش به روی شاخ دیگر می لغزاند و همین موجب زمین لرزه می شد . گاو با سر شیر علامت حاصل خیزی و قدرت زمین است . در ایران باستان گاو ماده علامت رسالت ، عقل و علامت خورشید یا ماه بوده .

نقش اسب :اسب از روزگاران کهن در اساطیر ملل مورد توجه بوده و به نگهبانی و تیمار این حیوان سودمند که به صفات تند و تیز و چالاک و دلیر و پهلوان موصوف است ،اهتمام داشته اند.  معنای سمبلیک اسب به معنی آزادی ، اندام زیبا ، انرژی خورشید ، بخشندگی ، پایداری ، پیروزی ، تحمل ، حرکت ، حس شنوایی ، خیر خواهی ، دانش زمانی ، سپاس کذاری و قدر دانی ، سرعت ، فراوانی فهمیدگی  ، نیرومندی هوش ، خیره سری ، جنگ ، سر سختی ، لجاجت و غرور .در باورهای قومی و اساطیری از نشانه های لجاجت خانوادگی ، آماده برای هر گونه خدمت در زمان صلح و جنگ بوده . ایرانیان باستان برای تداوم گردش خورشید و آسمان ، اسب را در پیشگاه خدای خورشید قربانی می کردند . اسب با بال موجدار نشانه خورشید است .اسب در حال پرواز مرکب خدایان نشانه ظهور علم و فهم و هوش است . از جمله نقوش مربوط به اسب مجسمه اسب برنزیسواری از دوره هخامنشیا ن است  مربوط به قرن 4-6 ق .م در موزه بریتانیا است . این مجسمه نشان می دهد که در زمان کوروش بزرگ اسب هایی که در زمان جنگ بدست می آورند و یا به عنوان پیش کش به به آن ها تقدیم می کردند در سواره نظام به کار می بردند و تنها هدیه ای که می پذیرفتند اسب و سلاح بود. قربانی کردن اسب در مراسم تاج گذاری هخامنشیان نیز رواج داشته.   اسب سفید یا طلایی در اساطیر ایران باستان شکلی از نیشتر ( آورنده آب ) نشانه چهار جهت اصلی است .

نقش شیر : معنای سمبلیک : آتش ، ابهت ، پارسایی ، پرتو خورشید ، پیروزی تابستان دزدی ، دلاوری ، روح زندگی ، سلطنت ، سلطان جانوران ، شجاعت ، عقل ، غرور ، قدرت الهی ، قدرت نفس ، گرمای خورشید ، مراقبت ، مواظبت ، نیروی ابر انسانی و مادون انسانی ( الهی و حیوانی ) در باورهای قومی و اساطیری : نشانگر باروری زمین است . در مجموع خورشید مظهر خداوند و شیر مظهر قدرت و اقتدار هر دو به نوعی به شاهان مربوط اند . جشن مهرگان در روز 16 مهر در ایران باستان آیین خاصی داشته ظهور آفتاب بر عالم همچنین میان برج اسد و آفتاب رابطه ای نجومی برقرار است در عرف منجمین برج اسد خانه ی خورشید است .

نقش شاهین یا عقاب:

در اساطیر ایرانی جای خاصی دارد در افسانه های آفرینش به نام پیک خورشید. در کشتن گاو نخستین با مهر همکاری کرده در برخی توصیف ها اهورامزدا به سر عقاب تشبیه شده که شاید مقصود همان سئنه یا سیمرغ باشد (در اوستا).عقاب زرین در قدیم نشانه علم ایرانیان بوده در شاهنامه (درفش عقاب پیکر ایران) یاد شده است علامت امپراطوری ایران، سلطان پرندگان تنها پرنده ای که در خورشید خیره می شود.

دشمن مارو ماهی مظهر خورشید برخورد ابر با خورشید ستیز میان ما ر و عقاب می دانند.

پیکرهای با سرعقاب: نشانه چیرگی عقل برزور است.

عصای سلطنتی با پر عقاب در هند: علامت ما در زمین.

عقاب با سر شیر:علامت ستیز بین تاریکی یا دنیای (اسفل) (شیر) و دنیای روشنایی در دوره هخامنشی پرواز عقاب به فال نیک گرفته می شد و از این رو (الوهیت یا عقاب) پرچمی زرین با نقش عقاب همواره در پیشاپیش سپاهیان هخامنشی با شکوه و جلال در اهتراز بوده است.

درباره ی نقوش مربوط به عقاب از نشانه قدرت را می توان در یکی از سرستون های تخت جمشید یافت که به صورت سمبل عقاب شیر نمایان است و در جایی به سمبل آب بودن اشاره کرده است.

به طور کلی در هر صورت عقاب ، این نماد قدرت، زایندگی حیات در دوره اسلامی شخصیت دیگر یافت، نماد حیات تبدیل به مظهر مرگ و نیستی شد.

شاهین پرنده ای است بلند آشیان، سبکسر، تند نگاه، تیز بانگ، ستبر نوک، سهمگین چنگال با عمر طولانی در توانایی و شکوه سرآمده پرندگان و شاه مرغان در فارسی «آله» نامیده می شود.

گل نیلوفر:نیلوفر، نیلو، نیلوپره، نیلیر یا پیچک یا لوتوس نام همگانی یک گروه از گل و گیاهانی است که در فارسی گل آبزاد یا گل زندگی و آفرینش و یا نیلوفرآبی نامیده می شود.

در اساطیر کهن ایرانی گل ناهید به شمار می رفته است.

ناهید، تصور اصلی مادینه هستی در روایات دینی ایران قدیم بوده که از جهاتی با اعتقاد هندیان باستان مشابه است. در روایات کهن گل نیلوفر را جای نگهداری تخمه یا فر زردشت که در آب نگهداری می شده می دانستند از اینرو نیلوفر با آئین مهر پیوستگی نزدیک می یابد و خوشبو بوده است.رنگ کبود آن گاهی مظهر ماتم و عزا به حساب می رود.

-       جشن نیلوفر:

جشنی بوده که ایرانیان باستان بر پا می کرده اند سمبل و نشانه زندگی و آفرینش ابتدای آن در آیین مهر ظهور پیدا می کند به گفته بودا صحنه زایش مهر نمونه آن در نقش برجسته پلکان شرق آپادانا در جاهای مختلف نقوش برجسته می توان دید. بیشتر نقوش گیاهی در زمان هخامنشی یا به صورت تک یا با ترکیب حیوانات در حجاری در نقش آدم شیر به صورت اساطیری و با کلاه آشوری است.

از نقش ریتون و ساغرهای فارسی ، ظروف سنگی بزرگ دیده می شود.

 

11- تعریف اسطوره در لغت به معنی Historia (روایت و تاریخ) هم ریشه است. در یونان Mythes به معنی(شرح و خبرو قصه) وNouth با واژه انگلیسی به معنی دهان، بیان، روایت و در یک ریشه است.در یک معنی کلی:عبارت است از روایت یا جلوه ای نمادین درباره ایزدان،فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که یک قوم برای تفسیر خود از هستی به کار می بندد.

12- بررسی اسطوره های ایران در زمان هخامنشیان :

اسطوره های انسانی : آناهیتا ( ناهید ) اهورامزدا و انگره مینو مهر یا میتره مبانی اعتقادی کیش مهر

اسطوره های حیوانی : نظریه روح بالدار در ایران گاو بالدار شیر بالدار ز بالدار همای شاخدار یا سیمرغ افسانه ای

اسطوره های تلفیقی : انسان بالدار با کلاه شاخدار انسان بالدار با بدن گاو و شیر حیوانات ترکیبی س

اسطوره های ایران :

آناهیتا  ، اهورمزدا و انگره مینو اهورامزدا ، سرور دانا ، خدای غایی ، خیر مطلق ،خرد و معرفت ، آفریننده خورشید ،ستارگان ، روشنایی و تاریکی انسان ها و حیوانات و کلیه فعالیت های فکری و جسمی است . او مخالف همه بدی ها و رنج هاست و در مقابل او انگره مینو (اهریمن )قرار دارد که روح شر است و همواره سعی در ویرانی دنیا دارد و به انسان ها و حیوانات آسیب می زند .

اهورا مزدا ( اورمزد ) به معنی  (( سرور دانا ))  نامی است که زردشتیان به  (( خدا ))  داده اند . در نظر آنان او برتر از کل خیر است و با بدی هیچ گونه ارتباطی ندارد. فروهر در دین زردشتی نیرویی است که ، اهورامزدا برای نگه داری آفریدگان نیک ، ایزدی از آسمان فرو فرستاده و آن نیرویی است که سراسر آفرینش نیک از پرتو آن پایدار است . پیروان این دین امروزه قایل به تصویر اهورامزدا نیستند ولی آرم مشهور داریوش را تفسیری انتزاعی می دانند و در آتشکده خود در یزد و در نوشته ها چنین اظهار می دارند که نقش انسان در این تصویر نشان پیری و دانایی است . بال های گسترده با سه ردیف پر نشان پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک و بال پایینی سه ردیف پر دارد که نشان پندار بد ، گفتار بد و کردار بد است .  نوار سمت راست سپندمئین یو و نوار سمت چپ نشان انگره مینو است . تجسم اهورامزدا در آثار هخامنشی و ساسانی حجاری شده و به صورت انسان بالدار درتالار صد ستون  تخت جمشید سنگ نگاره ای به دست آمده که تخت اردشیر بر دوش نمایندگان ملل تابعه حمل می شود . 

نقش مهر یا میتره : مهر یا میتره خدای مهمی در تاریخ بسیاری از کشور ها ی مختلف و در ادوار گوناگون بوده. مهر که نخست در هزاران سال پیش پرستیده می شد ، هنوز  مورد احترام زردشتیان است . در اوستا مهر از گروه بزرگترین ایزدان است . در ایران تصویر پردازی اساطیری تنها به این منظور به کار گرفته شده که شخصیت خدای (( عهد و پیمان )) را نمایان می کند . مهر کسی است که از نظم یا راستی محافظت می کند .  ایرانیان بالطبع ایران را سرزمین ((پیمان )) به شمار می آورند و می دانیم که جنگجویا ن پیش از رفتن به جنگ با کشورهای ضد مهر بر یال اسب هایشان به درگاه مهر دعا می کنند و یکی از تاریخ نویسان رومی روایت می کند که ؛ شاه ایران پیش از رفتن به جنگ همراه با سرداران و کارگزاران خویش همگی به گرداگرد صفوف مردان مسلح می گشتند و به خورشد و مهر و آتش مقدس جاویدان نماز می گذاردند. یکی از جشن های بزرگ که مهرگان نامیده می شود به افتخار ( مهر ، داور سرزمین ایران ) هنوز در میان زردشتیان به مدت پنج روز با شادمانی فراوان بر پا می گردد .   در کتیبه های هخامنشی این اسم به املا و تلفظ اوستایی آن ( میثر ) آمده است . در سانسکریت میترا و در پهلوی میتر و در پارسی امروز مهر خوانده می شود . کهن ترین سند نوشته شده از نام آن ( لوح گلینی ) است متعلق به 1400 سال ق. م و به سال 1907 در کاپادوکیه در محلی به نام بغاز کوی پیدا شده است .   میترا ذات پیمان است و کهن ترین و اسرار آمیزترین خدای آریایی است . معنای لفظی آن با اتصال و دوستی مرتبط و نقش اساسی او در وجود جوامع کوچک روستایی و در جوامع بزرگ جهانی حکایت دارد. او را خدای خورشید نیز دانسته اند.  

مبانی اعتقادی کیش مهر : مهر پرستان معتقد بودند که زندگی در این جهان آخرین مرحله وجود نیست . روح بعد از مرگ از بدن جدا می شود و در عالم دیگر با مهر داوری می شود اگر نیکوکار باشد به بهشت و اگر بد کار باشد به دوزخ می روند . ارواح می توانند با زندگانی ارتباط داشته و در امور آن ها دخالت می کنند . ساعتقادات پس از مرگا این آیین به مذاهب بعد نفوذ یافت و در نقوش و حجاری ها ظاهر شد . از مبانی اعتقاد دیگر کیش مهر مبارزه با اهریمن است . مهر خدای روشنایی است . تصویر گاو نر در مراسم قربانی و ...

اسطوره های حیوانی :  نظریه روح بالدار در ایران : زردشتیان به فره وشی ( ملک محافظ ) روح انسان اعتقاد دارند و بر آن اند هر فرد ذی حیات دارای فره وشی خاصی است که عنصر ابدی وجود اوست قبل از حیاط موجود بوده و بعد از وفات او نیز وجود دارد . در آثار و حفریات و حجاری ها ی ایران باستان آن را با تصویر ( روح بالدار ) نشان می دهند . انسان یا حیوانی که در حیات خود فره وشی قوی و جنگ جو داشته باشد پس از مرگ روح او به آسمان ها نخواهد رفت بلکه به روح او بال عطا می شود تا بتواند محافظ سرزمین و مردم خود  در زمین باشد . پاسبانی و محافظ هر موضوع مورد نظر در حیطه مسئولیت فره وشی است . در آثار باستانی ارواح بالدار انسان ، شیر ، بز ، اسب ، گاو و یا ترکیبی از سر حیوان و انسان فره وشی های محافظ اند . در حجاری های تخت جمشید روح بالدار گاو با سر شاه ( دروازه خشایار شاه )  مزین به گل نیلوفر ( 12 پر ) است که سمبلی  از زیبای و قدرت در دوره ی هخامنشی است . آ نها محافظ زندگی ، حیات ، شادی و زیبایی در ایران زمین می باشند .

گاو بالدار : این نقش را می توان در آثار دوره هخامنشی در حجاری های تخت جمشید ، بشقاب های فلزی وجام های نقره مشاهده کرد . از جمله حیوانات اساطیری است که فره وشی های محافظ  ایران محسوب می شود .

شیر بالدار : یکی از تصاوی مربوط به شیر بالدار در ایران نقش شیر بالدار افسانه ای است با دو شاخ . سمتعلق به قرن 5 که به صورت نقش بر جسته  بر روی آجرهای لعابدار حجاری شده است در محل باستانی شوش . در تالار صد ستون نیز تصاویری از شیر با گل نیلوفر وجود دارد . در سرستون های تخت جمشید  نیز  نقوش شیر بالدار که پشت به هم قرار گرفته اند دیده می شود . ریتون طلای منقوش به شکل شیر بالدار ، همچنین به صورت تزیین طلایی روی پارچه متعلق به همین دوره دیده می شود .

اسب بالدار : قدیمی ترین اثر آن مربوط به سفال قبل از تاریخ است که از تپه سیلک کاشان بدست آمده است . در حجاری های تخت جمشید از این نقش اثری یافت نشده .

همای شاخدار و سیمرغ افسانه ای : س مرغ افسانه ای در داستان های ملی ایران در شاهنامه آمده : پرونده زال زر و راهنمای اوست . به موجب اساطیر سیمرغ دوراز مردم و در کوه البرز می زیسته و زال را که پدر در کوه افکنده بود بر گرفته و تربیت کرد و ... هنگام سختی ها هر گاه زال پر اورا بر آتش میافکند پدید می آید و راه چاره به زال می نماید . سیمرغ را در ادب فارسی و عربی گاه به عنقا تعبیر کرده اند و محل اورا به جا البرز کوه قاف نشان دادهاند. منشا غیر اوستایی و غیر زردشتی دارد . لفظ سیمرغ اصلش مرکب از مرغ به اضافه سئنه به معنی شاهین یا باز دارد . در ادب غیر حماسی ایران نیز به معنی وجود نا پیدا و بی نشان و غالبا کنایه از انسان کامل دارد که از دیده ها پوشیدسه است . معنای سمبلیک : به معنی آرزو ، آتش ، آزادی ، اعتقاد ، اقتدار ، الوهیت ، الهام ، امپراطوری ، بردباری ، بی پروایی ، پاکدامنی ، پرهیزکاری ، پیروزی ، تحمل و ... است . در اساطیر ایران سلطان پرندگان ، او سه بار شاهد ویرانی دنیا بوده و از کلیه علوم دوران ها آگاهی دارد از این رو نماینده خدایان است . از جمله نقوش آن می توان از دستبند زرین مربوط به دوره هخامنشی مکشوفه از گنج سیحون و نقش آن بر روی پارچه ها و گچ بری های ساسانی نام برد . 

اسطوره های تلفیقی : انسان بالدا با کلاه شاخدار : در زمینه اساطیر تلفیقی چه حیواناتی که با هم ترکیب می شوند  چه سر انسان در قالب روحی بالدار با بدن حیوان همه در هنر ایران باستان دیده می شود . در واقغ روح را بوسیله بال به نمایش می گذاشتند و این گونه تصور می کردند اساطیر چه انسان و چه حیوان بوسیله بال دارای حیاط پس از مرگ هستند .

انسان بالدار با بدن گاو و شیر : در دوره هخامنشی به صورت ها و شکل های مختلفی از اسفنکس هاSphinx ) )بر می خوریم که بر سنگی بر دروازه تپ مقر داشت ، و از عابرین معمای مراحل سه گانه عمر انسان را می پرسید و چون جواب گفتن نمی توانستند ، آن را پاره می کرد . در ایران این مموجود افسانه ای نماد نگهبان ، محافظ معابد و کاخ های حکومتی بود . در ورودی کاخ تخت جمشید نمونه شکوهمند  آن از سنگ تراشیده شده و در زمان ساسانیان موضوع نقش بسیاری از مهرها بوده است . نمونه دیگر ی نیز در سر ستون های این بنا به شکل دو جانور پشت به هم یا روبه رو هم دیده می شود . در نقوش بر جسته سنگی پلکان جنوبی کاخ داریوش این تصویر دیده می شود که به ابولهول بالدار مشهوراست . نمونه دیگر در دروازه خشایار شاه اول و تصاویر دیگری روی مهرها ی زمان هخامنشی به تصویر در آمده .ابولهول بالدار با سر زن در مجسمه های قدیم متعلق به اشکانیان نیز یافت شده است .

13- بررسی نمادگرایی و مفهوم نقوش برجسته در بنای تخت جمشید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد